ماه 5 بارداری به بعد
واژه کم می آورم برای توصیفش کلمات به صدا در می آیند که نمی توانند واژه لایقت را پیدا کنن عجب احساسی است ...... حس خوب مادری کاش او هم روزی مادر شود واسه سال تحویل بابایی سفره ٧ سین آماده کرد و منو بیدار کرد که سر سفره بشینم.و این اولین عیدی بود که تو با ما بودی. از 1 فروردین بابا یی کارش افتاد یه قسمت دیگه و شیفتش شد یه روز سرکار یه روز تعطیل . ٢ فروردین رفتیم خونه مامان جون و شب همه عموها و عمه ها مهمون عمو فرزا...