عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

دختر نفس باباست

  دختر که باشی می دونی اولین عشق زندگیت پدرته دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدرته دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی که میتونی تو دستات بگیری و بعدش دیگه از هیچی نترسی دستای مهربون و گرم پدرته ..... دختر که باشی میدونی همه دنیا پدرته .... دختر که باشی میدونی هر جای دنیا که باشی چه کنارت باشه چه نباشه قویترین فرشته نگهبان زندگیت پدرته   دختر که باشی   نفس بابایی   لوس ِ بابایی   عزیز دردونه بابایی   حتی اگر بهت نگه .   دستت رو میذاره روی چشماشو میگه :  ...
19 خرداد 1392

من مادرم

  نفس که می‌کشی، آرام می‌شوم دلت که می‌گیرد گریان آه که می‌کشی، زار می‌زنم؛ لبخند می‌زنی، ذوق می‌کنم ..  ازابتدا جزئی از همیم؛ درد می‌کشم به دنیا می‌آیی . . کودک هستی، هم‌بازی‌ات هستم؛ مدرسه می‌روی، هم‌کلاسی‌ات؛ بزرگ می‌شوی، دوست بی‌کلک ... و بزرگتر که می‌شوی غریبه می‌شوم ،،گاهی ... یادت نرود، من همانم که هم بازی تو بوده‌ام همانقدر کودک همانقدر ساده که هرچه گفته‌ای، باور کرده‌ام من عوض نشده‌ام ... تو بزرگ شده‌ای ... و هرچه بزرگتر، دورتر و هنوز لبخند را بر چهره دارم...
18 خرداد 1392

دلنوشته بابایی

  سلام گلم این مطلب رو بابایی توی نظرات یکسالگی وبلاگت واست گذاشت که گذاشتم اینجا تا بعدا بخونی گلم: سلام سلام به همه کسایی که این مطلب رو میخونن خصوصا عزیزترینهام فاطمه و ستایش . فکرکردم که وقتشه منم یه چیزایی رو بنویسم و حالا که مامانی یه توضیحاتی رو در مورد بزرگ شدن و متحول شدنت داد منم یه چیزایی رو اضافه کنم. ستایش جون نمیدونم کی این مطلب رو میخونی و کی معنی واقعی این چیزا رو متوجه میشی و نمیدونم اونموقع من تویه چه موقعیت و چه سنی هستم که بتونم بیشتر باهات در مورد این چیزا حرف بزنم اصلا زنده هستم یا نه! ولی میخوام چیزی رو که الان حدود 15-16 ماه هست تویه دلمه و امشب بغض شده و گلومو گرفته رو بگم. بابا...
15 خرداد 1392

معنی اسم نازت توی لغت نامه مامان

        تک گل قشنگ باغ زندگیم دلم میخواد اسم زیباتو خودم برات معنی کنم : ستایش یعنی : س : ستاره روشن زندگیم. . ت :  تنهایادگارجوانیم . . ا : آرامش قلب بی قرارم . . ی : یگانه ثمره ی  عشقم . . ش :  شروع  دوبارگیم . . ...
4 خرداد 1392

یه روز میاد که:

یه روز میاد که وروجک خوش ذوقت بجای خط خطی کردن و پاره کردن دفتر نقاشی پر رنگ و لعابش ... معادلات ریاضی حل بکنه ! یک روز میاد که شیطونک بازیگوشت بجای بپر بپر روی تخت ...  بشینه جلوی لپ تاپش و ایمیل هایش رو چک کنه ! یک روز میاد که دخملک کتابخونت بجای کتابهای می می نی و نی نی کوچولو ... داستانهای چند صد صفحه ای بخونه  و تا چشم تو رو دور می بینه رو تختش دراز بکشه تند و تند رمانهای عاشقانه ورق بزنه ! یک روز میاد که عسل خانومت بجای پرت کردن گل سرها و بهم ریختن موهایش ... ساعتها جلوی آینه برای درست کردن موها و بزک و دوزکش وقت بذاره و تو بهش اعتراض کنی  ! یک روز میاد که بجای دیدن گریه اعتراض آمیزدخملک برا...
18 ارديبهشت 1392

دختر داشتن

        برای تک ستاره زندگیم  دخترم  : ازدخترت  نوشتن وبرای چون تویی نوشتن به سختی همون لحظه هاییه که دلت پَرمیکشه برای بازیگوشی وبهت میگیم هیس . . . !   وبه شیرینیه اون نگاه پرمهروپررمزورازتوست وقتی همه چی آرومه . . نمیخوام بگم تواولین وتنهاطعم شیرین زندگیم بودی ،‌امامیخوام بدونی که توطعم شیرین اولین تجربه های مادرشدنم بودی . . اولین باری که چشمهایم به چشمهای درشت وسیاهت توی صورت گردِسرخ وسفیدو پف دارت  تلاقی کردوتاصبح بهت خیره مونده بودم ، فکرکردم مادرشدن قشنگترین حس دنیاست . . اولین باری که باصدا...
16 ارديبهشت 1392

دلنوشته

دختر گلم  سلام جوجه کوچولوی من : ازت میخوام که توی راه پر پیچ و خم زندگی صبور باشی اما به اندازه،طوریکه دیگران از این صبوری و وقار تو سوء استفاده نکنن میخوام بهت بگم که از حق خودت (اگه به حق بود) همیشه و در همه حال دفاع کنی،البته با رعایت ادب ونزاکت،یادت باشه که حق گرفتنیه نه دادنی..... مامان جون: توی زندگی فراز و نشیبهای زیادی وجود داره که گاهی وقتها آدمی رو خسته میکنه اما تو گل من باید مقاوم باشی و سعی کنی زانوهات خم نشه عروسک من: توی این راه گرگهای زیادی توی لباس بره در کمینتن مراقب باش گول ظاهرشون و حرفهای فریبندشون رو نخوری چون همشون بفکر منافع خودش...
30 بهمن 1391

بارون

                                     باران می بارد به حرمت چه کسی نمی دانم!                      همین قدر می دانم که باران صدای پای اجابت است.                خدا با همه جبروتش دارد ناز می خرد،نیاز کن و مرا هم یاد کن.   ...
21 آذر 1391

بارون

    باران دانه دانه در ناودان خانه می خواند این ترانه از قطره های باران شد تازه سبزه زاران پر گشت جویباران از ناودان خانه بشنو تو این ترانه باران دانه دانه ریزد به شاخساران   دیروز اولین بارون امسال بود و تو پارسال کوچولو بودی و دقت نمی کردی و امسال وقتی بارون و دیدی با تعجب نگاه می کردی و بعد با ( آب ) با (آب ) می کردی.   ...
11 آبان 1391