عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

شیره جان

1392/5/16 0:59
نویسنده : مامان فاطمه
218 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

ستایش مادر ؛
همیشه بی نظیر و بی همتای من ؛

نزدیک به 12 روزاست که دوری از من .
و آن رابطه ی تنگاتنگ و عاشقانه ی همیشگی محــو شده ، آنقدر که انگار اصلا چیزی نبوده میانمان !

 

عزیزم ؛

دلم بی تاب توست ، خیلی ...
دلم می خواهد تنها یکـــــــبار دیگر ، شیرت دهم .
دلم می خواهد صدای قورت قورت خوردنت را بشنوم ، صدای نفس هایت ...
دلم می خواهد نفس های گرمت ، دوباره تنم را داغ کند ...
دلم می خواهد پیشانی و موهای عرق کرده ات را با دستم پاک کنم .

 

ستایشم ؛

از همه بیشتر دلم برای نگاهت تنگ شده ؛
همان نگاه های رو به بالایت ، همان چشمان خیره به من و مسخ کننده ات ...

وای خداااای من ، چشمانت !
دلم برای خماری چشمانت به وقت اولین مک ، پَر می زند ، پَر ...
چکار کنم با این دلم دخترم ؟
بگو چـــــکار کنم ، قلب مادر ...
احساس می کنم ، نمی توانم نفس بکشم .

کاش تصویرش از ذهنم نرود ، که دق می کنم .

 

ستایش جانِ من ؛

١سال و 11ماه را باهم گذراندیم ،١سال و11 ماه روز شیردهی ...

و من پیشانیِ شکر بر آستان خدای بزرگمان می سایم ، برای همه ی این روزها .
برای نعمتی که بر من و تو تمام کرد ...
برای صبر تو و پایان خوش این برگ از مادری من و فرزندی تو ، برای اذیت نشدنت !
برای بصیرتی که هنگام از شیر گرفتنت به من ارزانی داشت .
برای شیره ی جاااان !

 دخترکم ، 

آنچه که باید می گفتم را گفتم ، این را هم بگویم که بدانی ؛

شیر من ، مادرت ، از اولین تا آخرین قطره ی آن ؛

حلالت ...
حلالِ حلال !

خوب باشی ، تا همیشه ...

 

 

♥. دوستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم ، تا آنسوی ابدیت .
که تو برای من بســـی ، برای زندگی !

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عاطفه
17 مرداد 92 10:11
تنم داغ شد از خوندن متن به این قشنگی ! خیلی زیبا بود .. دلهره ی از شیر گرفتن پسرم و گرفتم .. معلومه خیلی بعدش سخته ایشالله عروس شدن شتایش گلم
ریحانه(مامان پارسا)
21 مرداد 92 8:43
خوشگل خانم خاله چه عکسای نازی مامان جون ازت گرفته مامان جون پیش ما هم بیاید خوشحال میشیم.