عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 12 سال و 1 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

خاطرات 16 ماهگی

  رشته  كوچك رويايي من ، دنيا اگر خودش را تباه کند نميتواند به عشق من به تو شك كند تمام بودنت را حس مي كنم ... حاجتي به استخاره نيست  عشق ما ... عشق من به تو عشق تو به من يك پديده است ... يك حقيقت بي نياز از استخاره وگمان صداي قلب تو ... صداي زندگيست  عزیزکم    زندگي را دوست داشته باش زندگي را زندگي كن  حتی وقتي بزرگ شدي  كودكانه زندگي كن جانكم مادرانه ترين لحظه هاي امروزم  همين لحظه است...همين لحظه كه            ...
6 دی 1391

کارای گل دختر توی 16 ماهگی

  تمام خوبیها را برای تو می خواهم   وشکوفایی غنچه های لبخندت را در بهار مهربانیت   صبح صادق زیبایی از آن توست   با خدا تنها پله ای فاصله است   وقتی لبخند قشنگت   پرده از راز آفرینش بر میدارد   به سجده باران سپاس   درمقابل خدا زانو می زنم و بر زانوی تو سر می نهم   خدای مهربان در همه احوال نگهدار تو باد...   یاد گرفتی میری توی پاسیون خونه مامان جون و لی دیگه نمی تونی بیای پایین و از اون بالا صدا می کنی که بیاریمت پایین   از مبلها بالا میری   تمام کابینتها رو خالی می کنی وسط آشپزخونه وقتی میریم ...
6 دی 1391

سیسمونی

  اینا یه قسمت از سیسمونی ستایش هست که مامان جون زحمت کشیده و آماده کرده .ممنون از لطفش   کفشها:   لباس :             سرهمی: اینم چند تا تاپ:   وسایل حمام و دستشویی سرویس چند تکه:   شلوار: پیش بند و زانو بند: دستمال ( اون دستمال آبی زیری رو خاله اشرف مامان جون بهت داده) کلاه و روسری: گیر مو ( اون نی نی هارو همکارم واست گرفته بود) دو تا پیشبند: قاب وا...
4 دی 1391

16 ماهگیت مبارک تنها بهونه

                       ای زیباترین ترانه هستی بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبیها و زیباییهاست پس ای سرکرده خوبی ها ١6 ماهگیت مبارک... سوسوی ستارگان آسمان در التهاب آمدن توست آمدی و آسمان را برایم بهشت کردی تنها ستاره آسمان دلم تولدت مبارک پلک جهان می پرد دلش گواهی می داد اتفاقی می افتد و فرشته ای از آسمان فرود آمد                 ...
3 دی 1391

یلدا مبارک

      پاییز ثانیه ثانیه می گذرد، یادت نرود این جا کسی هست که به اندازه تمام برگ های رقصان پاییز برایت آرزوهای خوب دارد. عمرت یلدایی، دلت دریایی، روزگارت بهاری     ...
30 آذر 1391

شرکت توی مسابقه

رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی   سلام مامانی من توی چند تا سایت عضو شدم و عکساتو گذاشتم نی نی سایت با موضوع نی نی دمر و خوابیده که عکسمون پاک شد و دیگه توی مسابقه شرکت نکردم. روز منوکه فقط خواسته بود عکس نی نیمونو بگذاریم و مسابقه نبود   امروز این 3 تا عکستو هم فرستادم واسه برنامه ماهواره ای دکتر کپی نمی دونم انتخاب میشه واسه پخش یا نه   ...
26 آذر 1391

بارون

                                     باران می بارد به حرمت چه کسی نمی دانم!                      همین قدر می دانم که باران صدای پای اجابت است.                خدا با همه جبروتش دارد ناز می خرد،نیاز کن و مرا هم یاد کن.   ...
21 آذر 1391

خاطرات 15 ماهگی دردونه مامان

آمدی و تنهایی بزرگ چندین ساله مرا از بین بردی        آمدی تا من بار دیگر به عظمت و بزرگی خدا پی  ببرم. آمدی و با آمدنت یک دنیا شورو شعف و شادی برایمان آوردی آمدی و چه خوب شد که آمد و من هنوز هم شوکه... هنوز هم در فکر اینکه آیا براستی من مادرم؟آیا این فرزند من است ؟ و هزاران آیای دیگربا آمدنت عشقی در من شعله ور شد که تا به حال اینگونه به خود ندیده بودم و چه حس  خوبی است وقتی که می بینی فرزندی داری تمامامتعلق به خود توست و دیگر از خدا هیچ نمی خواهی...
21 آذر 1391