کارهای 20 و 21 ماهگی فندق مامان
تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است
و صدایش دلنشین ترین ترانه من است.
از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور ندارم
چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب تر شد که دنیای من شدی
همیشه بدان که تا بیکران عشق عاشقانه دوستت دارم.
خودم خودم گفتنها ازنوع مغرورانه که یعنی من هم میتونم . .
سعی می کنی اکثر کارهاتو خوت انجام بدی
سعی می کنی خودت لباس بپوشی
کلاهتو خودت از 18 ماهگی خودت می پوشی
سعی می کنی موهاتو شونه بکشی
تنهایی غذا می خوری- دمپاییتو پا می کنی و کششو می اندازی پشت پات
اگه خواستی خودت کاری رو تنها انجام بدی می گی دودایه
لجبازی های کودکانه اما خودباورانه که یعنی فقط حرف تو نیست . .
گاهی اوقات لجبازی می کنی و قهر می کنی و دستاتو میگذاری روی صورتت و الکی گریه می کنی
تقلیدهای ماهرانه که یعنی چیزی ازشماکم ندارم . .
تکرار رفتارهای مادرانه که یعنی من آینه توام مامانی . .
وسایل آرایش مامان رو بر میداری و جلوی آینه صورت خودت رو خط خطی میکنی
جلوی آینه موهاتو شونه می کشی
جارو رقی بر میداری که جارو بکشی
اتوی بازی خودتو بر میداری و لباسهای خودت و منو بر میداری که اتو بکشی
وقتی می خوام جارو بکشم تندتند وسایلی که توی سالن پخش هست رو جمع می کنی
شیرین زبونی های دلبرانه باصدای ظریف ولوس شدنها، که یعنی بایدیه فرقی بین من و شماباشه .
وقتی بهت می گیم ناناز کیه جیگر کیه
فندق کیه؟ با اون صدای نازت می گی دودایه
وقتی شعر عمو زنجیر باف می خونیم همراهی می کنی
من : عمو زنجیر باف ستایش: ببببببله
.
.
.
من: بابا اومده چی آورده؟ ستایش: مِ مِش
من: بخور و بیا با صدای چی؟ ستایش: گُبه
یا
من: اسمت چیه ستایش: اُبچه
خونت کجاست ستایش: ابچه
نگاههای نافذوتعقیب کننده که یعنی حواسم بهتون هست . .
تا می خوایم قند بخوریم سریع می گی قند و دست می گذاری روی لپتو و می گی دُدُر( دکتر)
تیزهوشی های زیرکانه که یعنی میخوام همونی بشم که آرزودارید . .
با استوانه هوشت بازی می کنی و دیگه 6 تا شکلشو راحت توی از جای درست خودش توی استوانه می اندازی
مهربونیهای دخترانه که یعنی ازحالا هواتونو دارم . .
اگه حالمون خوب نباشه سریع با یه حالت نگران میای و می گی بُو
چند روز کمرم درد می کرد تا می نشستم رو زمین و میگفتم کمرم
سریع می رفتی یه بالش پیدا می کردی و می آوردی میگذاشتی پشتم
حتی واسه مامان جون هم همین کارومی کنی
اسبتو سوار می شی و خودت تکون می خوری به اسب هم می گی پیتیکُ پیتیکُ
این روزها با عروسکهات بیشتر بازی میکنی و دوستشون داری
کتابهاتو بر میداری و شروع می کنی مثلا به خوندن با صدای بلند و اگه باهات حرف زدیم می گی دَس( درس)
وقتی می گیم قورباغه چی میگه می گی قور
گربه چی میگه می گی مو
پروانه چکار می کنه انگشتای دستاتو تکون می دی
کلاغه می گه قار
جوجه میگه جیک
هاپو میگه هاپ
از ماه قبل جمله دو کلمه ای می گی
و اولین جمله که گفتی
بابا بیا