عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم12 سالگیت مبارک

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

خاطرات نی نی توی 9 ماهگی

1391/3/4 23:24
نویسنده : مامان فاطمه
1,202 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه هفته گذشته خاله عاطفه  رفت مسافرت و جمعه برگشت من مدام سینه خیز میرفتم در اتاقش و وقتی که نمی دیدمش میزدم زیر گریه آخه یکمی خاله رو دوست دارم.راستی خاله عاطفه برام یه تاپ و شلوارک خوشکل هم سوغات آورده{#emotions_dlg.e51}

چهارشنبه بابا کاظم اومد و منو برد پارک با بابا یه عالمه تاب بازی کردم خیلی خوش گذشت بعدش بابا کاظم منو توی پارک چرخوند و کلی عکس ازم گرفت.

این عکسو بابا کاظم ازم گرفت

جمعه هم بابا جون و مامان جون منو بردن پارک بازم یه عالمه تاب بازی کردم.{#emotions_dlg.e1}

اول اردیبهشت تولد محمد صادق پسر عمو مجتبی بود رفتیم تولد و من کلی رقصیدم تازش با کارد کیک هم رقصیدم  ولی عمو بدجنسم هیچی بهم نداد {#emotions_dlg.e28}فردای تولد محمد صادق رفتیم خونه آقایی و مادر بهم یه خیار داد که بازی کنم ولی سبا دختر عمویی ازم گرفتش و منم می خواستم به زور ازش پس بگیرم و این شد اولین دعوای ما دو تا دختر عمو .{#emotions_dlg.e19}

عکس تولد محمد صادق

این عکسو بابا کاظم باغ جنت ازم گرفت

 عکسی که بابا توی باغ جنت ازم گرفت

عکس من

یه روزم با بابا جون و مامان جون و عمو بهنام مامانم رفتیم جاده خرامه  راستی خاله عاطفه هم بود این دو تا عکسم مامان ازم گرفت

اون گل زرد توی موهامو خاله گذاشت

اون گل زرد توی موهامو خاله واسم گذاشت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله
2 خرداد 91 9:45
خاله جون خیلی خوشگل شدی ایشالا تولد 120 سالگی خودت گل قشنگم