9 ماهگی ستایش :
سلام دختر گلم:
توی این ماه شروع کردی به سینه خیز رفتن وای همه جای خونه رو بهم می ریزی . وقتی میارمت کنار خودم هنوز چند ثانیه نشده حرکت می کنی و دسته گل به آب می دی . ازمیز جلوی مبل خونه مامان جون بالا میری و وقتی میارمت بیرون گریه می کنی و جیغ می کشی و وقتی میام بگیرمت تند شروع می کنی به حرکت کردن.
دست میزنی و موقع دست زدن دس دسی می گی.
دستتو به جاهای خیلی کوتاه می گیری و محکم زمین می خوری .
اولین رقصت توی تولد محمد صادق بود . دو تا دستتو بالا می بری و میرقصی. تا صدای آهنگ چه غمگین و چه شاد می شنوی شروع می کنی حتی اگه وسط گریه هم که باشی دست ازرقصیدن بر نمی داری .با با جون باید تو رو بغل کنه و تکونت بده مامان جون هم باید جلوی تلویزیون کنترل به دست بشینه تا آهنگ تموم میشه باید یه شبکه دیگه پیدا کنه تا تو برقصی وگرنه جیغ می گشی و گریه می کنی . دو تا دستتو به حالت نشسته روی زانوهات میگذاری و خودتو به چپ و راست تکون میدی .حتی اگه موقع رقص نگات نکنیم با هامون دعوا میکنی و جیغ می کشی.مامان عاشق این رقصیدنت هست.
گوشی موبایل یا کنترل و می گیری کنار گوشتو حرف می زنی.
وقتی بهت میگیم دست بده دستتو و جلو میاری و دست می دی و شروع می کنی دستتو تکون دادن و صدا درمیاری.
واسه بوسیدن اونم بعضی وقتها لبهاتو رو روی صورتم میگذاری و بر میداری البته تمام صورتموهم خیس میکنی یا خیلی کم از دور بوس میپرونی.
کالسکه رو خیلی دوست داری و وقتی توی اون میشینی دستتو میگیری میله جلو و خودتو تکون میدی.
دایی حمید رضا باید قبل از اینکه از خونه بره بیرون و وقتی برگَشت باهات بازی کنه اینقدر دِی دِی میگی تا دایی بیاد باهات بازی کنه.
عادت کردی سبد اسباب بازیهاتو بریزی جلوتو بازی کنی روزی 10 دفعه باید اسباب بازی جمع کنم.
از حمام کردن می ترسی ولی تا یکی میره حمام گریه می کنی که بری آب بازی .
تاب بازی رو خیلی دوست داری و توی تاب خودت که می شینی پاهات رو تکون می دی و ذوق می کنی.
ورجه وورجه هات توی خواب شروع شده و مدام غلت می زنی و به شکم می خوابی.
خودت غذاهای انگشتی و کوچولو رو بر میداری و می خوری. و می تونی از لیوان آب بخوری ولی نمی تونی لیوان رو بگیری.