ستایش و شیطنت
کاش می شد همه احساسی که بین من و تو هست را تشریح کرد،شاید فقط محبت نیست! احترامیست که من برای خالق می گذارم!
ستایش مهربان مادر،
همه بازیهای کودکیت را دوست دارم و هر روز حس بزرگ شدنت را با لذتی آمیخته با شادی لمس می کنم.
نمی خواهم آرزو کنم کاش به اندازه آغوش من می ماندی
من با هر تار موی تو که رشد می کند اوج می گیرم!
لذت دیدن قد برافراشتنت به تنگ شدن آغوش من می ارزد
عزیزخالص مادر
عاشق جا گرفتنت میان بازوانم هستم
باید این آغوش همپای تو بزرگ شود!
ماشاالله اینقدر شیطون شدی که نمی دونم از کدوم شیطنتت بنویسم
از مبلها بالا میری و لامپها رو روشن می کنی
جلوی میز تلویزیون می ایستی و تمام صفحه تلویزیون و میزشو پر از جای دست می کنی
خودت قاشق بر میداری تا غذا بخوری ولی چه غذا خوردنی ؟!تمام لباس و صورت و موهاتو پراز غذا می کنی شیطون خانوم
وای چند وقته که عادت کردی شبها دیر می خوابی خدا به دادم برسه
بهانه می گیری که واست آب بریزم توی شیشه شیرت و بعد سر سیشه رو فشار می دی روی وسایل و اونا رو خیس آب می کنی.
خیلی ناناز شدی مدام خودتو واسمون لوس می کنی
سعی می کنی از میز تلویزیون بالا بری
خودت با لیوان می تونی آب بخوری البته همه جا رو هم خیس می کنی
خیلی دوست داری که یه برگ کاغذ و قلم پیدا کنی و اونا رو خط خطی کنی
توی یه چشم بهم زدن همه جا رو بهم میریزی و
اگه جلوی خودت اونجا رو مرتب کنیم باز هم وسایلتو پخش می کنی و وا نمی ایستی و میری
مسواک بر میداری و دندوناتو مسواک می کنی مخصوصا بداز قطره آهن سریع سراغ مسواکتو می گیری
از کارتهای بن بن بن کلمه های زیر رو یاد گرفتی و راحت نشون می دی
نان- بابا- مامان- تاب - آب - گل - دست - پا - مو