عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

یه روز برفی

  دارد برف می آید … در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف از شوق حضورت بهار را لمس کند !   17 برف اومد و اداره ها تعطیل شد و من و تو صبح رفتیم بالا پشت بوم و برف بازی کردیم اینقده از برف خوشت اومده بود وقتی اومدیم پایین می گفتی چه کفی داشت ( چه کیفی داشت) آدم برفیمون شبیه پسر خاله شده مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان اما پاشو نو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن ...
22 دی 1392

28 ماهگی دخترم

  نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و  مرا آرام میکند آن عشقی که میگویند تو نیستی تو معنایی بالاتر از عشق داری و  برای من تنها یک عشقی.... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب  به آن خیره میشدم باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند و رسیده ام به ت...
5 دی 1392

28 ماهگیت مبارک جوجه طلایی

صحبت از “دیروز و امروز و فردا” نیست ، صحبت از توست و تـو یعنی “همیشه” “ تــــــــــــــــــــــو ” یادگار روز هایی هستی که نه فراموش می شوند و نه تکرار … خیلی دوستت دارم اما نمیدونم “خیلی” رو چطوری بنویسم که خیلی خونده بشه … “با تو بودن” را برای این باور دارم که “بی تو بودن” را نمی توانم باور کنم …     دخترکم حالا دیگر شده ای تمام  دلخوشی زندگی ام....هیچ وقت فکر نمیکردم چیزی در این دنیا اینقدر پایبندم کند...خدا را شاکرم برای بودنت...برای لمس حضورت...اکنون که خود را در آیینه پاک و معصوم چشمانت میبی...
4 دی 1392

یلدا مبارک دخترم

  دخترک تابستانی من ، سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای لحظه هایت و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم … یلدا مبارک    چیزی به شب یلدا نمانده ... شبی که فضایی رویایی دارد شبی که هوایی عاشقانه دارد   بیاد میاورم اولین شبی که تـــــــو با حضورت محفل دو عاشق را روشن و نورانی کرده بودی ... اولین شب یلدای تــــــــو دختر گلم  درخشش ستاره ها نیز شور و شوق خاصی داشت شبی با بودن تو در کنارمان نیازی به نور ستاره وماه نبود  ...
30 آذر 1392

برام بخند

    ستایشم....            از اینکه تو را دارم ، زندگی را زیبا میبینم ،             سپاس میگویم او را که تو را به من داد.       ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم ،    غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم . ...
4 آذر 1392

نیایش

                                          خدایا  شکرت برای نعمتی که به من دادی به بزرگیت قسمت می ده که مراقبش باشی و بهم کمک کنی با تمام توان ازش مراقبت کنم. ...
4 آذر 1392

دلنوشته

                                             من به این ثانیه ها دلشادم به همین تنهایی.به همین بودن بی دغدغه رویایی. به همین لحظه که گم می شوم و تو مرا می یابی. به همین لاف زدن های قشنگ که پر از نور امید است دلم آی غم ها کجایید که من می خندم. ور نه یک ثانیه بی دغدغه ماندن سهل است. و محال است که یک لحظه ز یادم بروی کاش میدانستم که چرا روز و شبم با تو گره خورده ولی باز هم باک ندارم که دل...
4 آذر 1392