عزیز دلم، ستایش عزیز دلم، ستایش ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
وبلاگ عزیزترینموبلاگ عزیزترینم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

❀◕ ‿ ◕❀چشمهای ستایش چشمه زندگی❀◕ ‿ ◕❀

خاطرات 23 ماهگی ماه من

مادرانگی را هر روز باستایشم آغاز میکنم...و هر روز این احساس زیبا با من رشد میکند... زیبای کوچکم آنقدر خالص است که هر بار صدایش میزنم بند بند وجودم به لرزه می افتد...چه افتخاریست مادر این فرشته بودن... آن لحظه که صورتش را میبوسم بهترین پاسخ عاشقانه را میگیرم...دیگر مرا خیالی نیست... ستایشم!!!همه بازی های کودکی ات را دوست دارم...و هر روز حس بزرگ شدنت را با لذتی آمیخته با ترس ، لمس میکنم...نمی خواهم آرزو کنم ای کاش به اندازه آغوشم میماندی... چرا که من با هر تار موی تو که رشد میکند ، اوج میگیرم!!! لذت دیدن قد برافراشتن تو به تنگ شدن آغوشم می ارزد...     قبلا گفتم که به خا...
21 مرداد 1392

شیره جان

    ستایش مادر ؛ همیشه بی نظیر و بی همتای من ؛ نزدیک به 12 روزاست که دوری از من . و آن رابطه ی تنگاتنگ و عاشقانه ی همیشگی محــو شده ، آنقدر که انگار اصلا چیزی نبوده میانمان !   عزیزم ؛ دلم بی تاب توست ، خیلی ... دلم می خواهد تنها یکـــــــبار دیگر ، شیرت دهم . دلم می خواهد صدای قورت قورت خوردنت را بشنوم ، صدای نفس هایت ... دلم می خواهد نفس های گرمت ، دوباره تنم را داغ کند ... دلم می خواهد پیشانی و موهای عرق کرده ات را با دستم پاک کنم .   ستایشم ؛ از همه بیشتر دلم برای نگاهت تنگ شده ؛ همان نگاه های رو به بالایت ، همان چشمان خیره به من و مسخ کننده ات ....
16 مرداد 1392

23 ماهگیت مبارک فرشته کوچولوی من

  23 ماهگیت مبارک نازنینم!!!! خدایا این فرشته مهربان کیست که از آسمان برایم هدیه کرده ای؟ این چه گلی است که در هر چهار فصل گل است ؟ این چه ماهی است که در روزها هم در آسمان است و نور میدهد؟ این چه چهره ای است که در آن پر از روشنایی و زیبایی است؟ این چه پروانه ای است که اینقدر رنگارنگ و زیباست؟ این چه ستاره ای است که در بین تمام ستاره ها درخشان تر است؟ خدایا این چه عشقی است که جانم دیوانه او شده؟ چقدر مهربان است.... مهر و محبت در وجود اوست. هدیه خداوند برای من از بهشت است ، فرشته ای که مسافر بهشت است. خدا برایم این مسافر را از بهشت فرستاده تا برای همیشه  ای...
5 مرداد 1392

حس مالکیت

  چقدر این احساس مالکیت، زود سر و کله اش پیدا شد در وجود ِ کوچک ِ بی اشتباهت !   من هلاک ِ این مال ِ تو ها هستم !   اینقدر لذت دارد که دستت را به سینه ات بزنی و بگویی :   من ،  نی نی ِ من ، تاب ِ من(کتاب من)،   بابایی ام ، مامانم، .....   تمام این مال ِ تو ها را بیخیال شوی ، مامانِ ستایش بودن لذتش بی انتهاست . وقتی اطرافیان با شیطنتی درست به موازات شیطنت های تو !!! میگویند مامانه منه !   و تو قشنگترین و بی مثال ترین عشق هستی ام ، به سرعت خودت را به من میرسانی و حلقه دستانت را باز میکنی و خودت ...
31 تير 1392

همسرم تولدت مبارک

    امروز خورشید درخشان‌تر است  و آسمان آبی‌تر  نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد  و پرنده آواز جدید می‌سراید  امروز بهاری دیگر است  در روز تولد مهربان‌ترین  در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است  امروز را شادتر خواهم بود  و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد  جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد  تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود  ای مهربان‌ترین  روزهای زندگی هر روز گوارا باد  میلادت مبارک     وجود تو تنها هدیه گ...
27 تير 1392

من و این روزها

  من این روزها : روزی صد بار عاشق می شوم ، شیدا و مجنون می شوم ! روزی صد بار بی آنکه مِی بنوشم مست می شوم ! روزی صد بار ، بدون بال ، پرواز میکنم ، به آسمان می روم و چون دلم را در زمین جا گذاشته ام دوباره بازمی گردم ! خدایا ، تو می دانستی من آرزوی دختر داشتن در دل دارم ، آرزویم را برآورده کردی ! اما من آن زمان نمی دانستم که داشتن دختر اینقدر شیرین است که آدم را روزی صد بار ببرد به آسمان نزدیک فرشتگان و بازگرداند ! تو خودت قضاوت کن ،  چگونه این قلب ِ ناتوانم را درون سینه آرام کنم ،  وقتی که : صبح که از خواب برمیخیزم ، صدای ناز و دخترانه ای ، مرا مامان صدا میکند ، آن هم...
18 تير 1392

ماهی من

  دل من تنگ بلوریست که یک ماهی سرخ کوچک  روزگاریست  درآن مهمان است نه که مهمان که دراین دورخراب  همه دنیای من است وجان است  ماهیِ کوچک من کوچک نیست  وبزرگ است به اندازه دریای دلم ودلی داردکه ،مملوازپاکی وسرسبزی هاست وه که این ماهی زیباوقشنگ بانگاهی که پرازوسوسه خواستن است هرنفس به کجامیبردآرام دلم گاه دریای دلم طوفانیست ازهیاهو و شروشور دلش وزمانی که دلش آرام است دلم ازهرچه پریشانی واندوه تهی ست شاه ماهیِ دلم هرچه که هست رمزامواج پراز زندگی این دریاست واگرروزی ازاین تنگ بلورین برود شیشه وسعت آبی دلم  ...
11 تير 1392

کارهای وروجک توی 22 ماهگی

چی بگم ازاین روزهاکه هرچقدرفکرمیکنم واقعااین ووروجک ِماهمون موجودکوچولویی هست که حتی دست وپاش روبه سختی حرکت میدادوتنهامحتاج مابود ، یاداون روزهاکه میکنم تنهاچشمات خیلی توی ذهنمه عزیزکم مخصوصا از لحظه تولدت که فقط چشمهاتو به خاطر دارم. حتی ازهمون روز اول حتی توی بیمارستان  باتمرکزخیره شدی بودی به چشمام ووقتی نگاه میکردم ومیدیدم واقعابادقت داری توجه میکنی  باخودم میگفتم وای خدا این دخترمنه و ازاین نگاه نافذوعاقلش میتونم بفهمم همونی میشه که آرزودارم    همون موش کوچولوحالا انقدراستقلال پیداکرده که حتی میتونه به ماتحمیل کنه خیلی چیزهارو میتونه خودش بخوره بپوشه بخوابه انتخاب کنه و....
9 تير 1392

خاطرات 22 ماهگی

  زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود زيبــــــاترين سخني که شنيدم سکوت دوست داشتني توبود زيبــــــــــاترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود زيــــــــــباترين انتظار زندگيم انتظار ديدار توبود زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود زيبــــــــاترين هديه عمرم لبخند توبود زيـــباترين تنهاييم دوری از تو بود زيـباترين اعترافم عشق توبود . چهارم خرداد واست رنگ انگشتی خریده بودم باب بابا کاظم رفتی توی حمام و حسابی رنگ بازی کردی بعد هم با بابایی رفتیم پارک و سوار قطار برقی شدی و کلی کیف کردی هر 5 شنبه و جمعه با ب...
9 تير 1392